حاج آقا میره تو بازار و دنبال خروس واسه مرغاش میگرده بعد میرسه به یه زنه که کنار خیابون نشسته بود (بر و روی خوبی هم داشت)
میپرسه قیمت اون خروسه چنده ؟
زنه هم میگه : ده هزار تومن .
حاجی هم که میخواست لاس بزنه به خانومه میگه: ده تومن ؟ چه خبره ، این خروسه که دم نداره .
زنه هم میگه که : راسیتاش این خروسه هنوز مکه نرفته .
استاد: فرض کنید تعداد اولیه باکتری کلستریدیوم بوتولینوم در n کیلوگرم گوشت ماهی n عدد باشه اگر n دوره فرایند حرارتی روش انجام بشه نهایتا احتمال این که یک قوطی کنسرو عامل بوتولیسم باشه یک در یک میلیون هست و این کنسرو می تونه موجب مرگ انسان بشه
دانشجو: استاد آدمی که اینقدر بدشانسه همون بهتر که بمیره!
بعضی امتحانا هست فقط از روی عکس العمل کناری هات می تونی بفهمی امتحان آسونه یا سخت
بعضی امتحانا هست که استاد با خودش کسی را به عنوان مراقب نمیاره
دانشجوهای کم تجربه خوشحال میشن چون فکر می کنن بساط تقلب جوره
اما دانشجوهای باتجربه می ترسن چون می فهمن اینقدر سوالات سخت هست که کاغذهای تقلبشون به هیچ درد نخواهد خورد و هیشکی هم نمی تونه چیزی بنویسه تا بقیه از اون راهنمایی بگیرن!
اصولا بعد از این نوع امتحانات دخترا گریه می کنند و پسرا با خوشحالی عجیبی اقوام استاد محترم را مورد عنایت قرار می دن
همیشه امتحان آخر زور عجیبی می طلبه چه شما ۱۰ تا امتحان داشته باشید چه ۲ تا
بعضی ها معتقند حتی اگر یه امتحان هم داشته باشی همون امتحان به منزله ی امتحان آخر محسوب می شه و دشواری های خاص خودشو داره