حوصله م داره سر میره ، حوصله هیچ کاری هم ندارم
تو یه روستا خونه ی یکی از آشناها مهمون بودیم
برامون از میوه های باغ خودشون آوردن و ما هم محض کلاس خیلی نخوردیم
پسر خانواده گفت: بخورید اگه نخورید باید بریزیم برای گوسفندا!
پدر خانواده از این مزاح پسر خیلی ناراحت شد و گفت: صد بار بهت نگفتم با هر خری نباید یه جور حرف بزنی؟!
- چرا ازدواج نمی کنی؟
- آخه مگه آدم احمقی هم پیدا می شه که با شرایط من بسازه؟! تازه به فرض هم که پیدا بشه مگه من خرم که با همچین احمقی ازدواج کنم؟!