من و اون

شایدم اون با من

من و اون

شایدم اون با من

پشه

من موندم چطور یه پشه از یه قطره خون من می تونه اونقدر انرژی بگیره که ساعت ها جلوی چشمای من رژه بره

ولی من با این همه خون انرژی ندارم برم تا سر کوچه نون بگیرم و بیام

تجربه

سوم راهنمایی تو مقدمه کتاب نوشته بود :

اگر به من بگویی فراموش می‌کنم

اگر نشانم دهی شاید یادم بماند

اگر بگذاری خودم انجام دهم یاد می‌گیرم

که منظور از اون آزمایش و درک پدیده‌های فیزیکی و شیمیایی بود.

معلم وارد کلاس شد و فصل جدید رو داشت درس می‌داد .بحث در مورد وراثت و مسائل جنسی و .. بود ، دانش آموزی دستشو بالا آورد و پرسید : آقا شما این کتابو قبول دارید

معلم : بله

دانش آموز: مطالبی که درون گفته شده حقیقت داره

معلم‌: آره چطور ؟

دانش‌آموز: اول کتاب نوشته

اگر به من بگویی فراموش می‌کنم

اگر نشانم دهی شاید یادم بماند

اگر بگذاری خودم انجام دهم یاد می‌گیرم

تجاوز

دو تا کلاس پشت سر هم داشتیم

استاد کلاس اولمون همیشه چند دقیقه بیشتر از وقت کلاس ما را سر کلاس نگه می داشت

استاد کلاس دوم که آدم بسیار قانونمندی بود بعد از چند بار تذکر در این مورد یه روز گفت:

چون از اون طرف به وقت ما تجاوز شده من هم از این طرف شما را بیشتر سر کلاس نگه می دارم


یکی از دانشجوها هم گفت: استاد تقصیر ما چیه که از هردو طرف باید بهمون تجاوز بشه!